هدف نهایی ایمان ، دوستی کردن برای خدا ، دشمنی کردن برای خدا ، بذل و بخشش کردن
به همدیگر برای خدا ، و ارتباط داشتن با یکدیگر برای خداست .
هدف نهایی ایمان ، دوستی کردن برای خدا ، دشمنی کردن برای خدا ، بذل و بخشش کردن
به همدیگر برای خدا ، و ارتباط داشتن با یکدیگر برای خداست .
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
• ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما
• یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
• معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
• زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
• در هوایت بی?قرارم روز و شب
• در دل و جان خانه کردی عاقبت
• بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
• پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکست
• ای چنگ پرده?های سپاهانم آرزوست
• نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست
• مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند
• رندان سلامت می?کنند جان را غلامت می?کنند
• آب زنید راه را هین که نگار می?رسد
• بی همگان به سر شود بی?تو به سر نمی?شود
• نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد
• نومید مشو جانا کاومید پدید آمد
• بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
• ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
• عجب آن دلبر زیبا کجا شد
• صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد
• اندک اندک جمع مستان می?رسند
• دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید
• امروز روز شادی و امسال سال گل
• آمد بهار ای دوستان منزل سوی بستان کنیم
• این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده?ام
• ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
• مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
• آمده?ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
• به گرد دل همی?گردی چه خواهی کرد می دانم
• ما ز بالاییم و بالا می رویم
• شد ز غمت خانه سودا دلم
• بیا بیا دلدار من دلدار من درآ درآ در کار من در کار من
• دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من
• این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این
• این کیست این این کیست این هذا جنون العاشقین
• ای دل شکایت?ها مکن تا نشنود دلدار من
• پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من
• چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
• پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من
• ای خدا این وصل را هجران مکن
• رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
• با من صنما دل یک دله کن
• حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
• ای زده مطرب غمت در دل ما ترانه?ای
• کجایید ای شهیدان خدایی
• ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی
• جان و جهان! دوش کجا بوده?ای
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا، السلام علیک یا امام الرئوف ایها الشمس الشموس ، ایها المومنون به الارض التوس
مشهد است مشهد رضا، و من و تو زائر حرم رضوی . من یکی هستم از میلیون ها نفری که هر سال پر می کشند به شوق دیدار مشهد و شاهد و مشهود. این دیار که رضایش می خوانند و او در قلب مشهد جا گرفته باشد، بلکه مشهد به دور او حلقه زده است. پس هر کجای مشهد که باشیم تا حرم فاصله ای نداریم. من از باب الرضا وارد می شدم تو از باب الجواد ما از ورودی شیخ طوسی می شتابیم و شما از ورودی شیخ حر عاملی و طبرسی. فرقی ندارد از کدام طرف می آییم و از کدام دروازه وارد می شدیم از هر طرف گستره ی حرم روبروی توست. آن کسی که دعوتمان کرده است و سفره معنی برایمان گشوده زحمتمان هم روا نمی دارد. حالا دیگر در آغوش حریم توام در پناه تو یا علی بن موسی الرضا. هر جای دیگر هر پوششی داشته ام و با هر رنگ و نژادی ، در حریم تو مهمان خانه توام و بدون منت در می گشائی به رویم.
دلم پر می کشد اما پایم نمی رود، نگاه می اندازم به آن همه عظمت و می گویم خداوندا به من اجازه می دهی که پا پیش بگذارم. یا رسول ا.... به من اجازه می دهی ، اجازه می دهند ملائک، و قلبم مطمئن است از جواب و جواز پیش آمدن به سمت رضا یا سریع الرضا به حق الرضا، رضا مرا پذیرا باشد.
ادخلوها به سلام المومنین.
اوست نشسته در نظر ، اوست گرفته شرح دل ، اوست که تن را سبک می کند و دل را مطمئن و روح را پران و جان را آرام. و من راز ادب را در حریم فرشتگان می دانم و با سکوت و با توجه و اخلاص و با گامهایی محکم سرشار از شور و شوق و عشق روحم را به آستانت پرواز می دهم.